رفت مانند... رفتن جان از بدن دیدم که جانم میرود🖤

هرکی هرچی راجع بهم گفت باور کن
‌خودتم دو تا بذار روش
‌حقیقتا حرفاتون ذره ای برام اهمیت نداره ꔷ͜ꔷ
دیدگاه ها (۰)

انقدر مردم غمگینی شدیم... که لبخندشده برامون یه چالش🖤

بایدبتونی بگذری...از آدماییکه دوستشون داری و دوست ندارن

چه شبایی که بغضمونو با پتو خفه کردیم. که کسی صدا گریه🖤

تنهایی خیلی چیزارو ازت میگیره🖤

عشق ممنوع

رمان فیک پارت نمیدونم چند فک کنم 18شرط لایک 3کامنت 33که یهو ...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط